آخرین اخبار
روایت دستاول از حادثه فوکر۱۰۰
از قضا، کاروان تیم فوتسال گهرزمین سیرجان نیز در این پرواز بودند و اعضای تیم، لحظات سختی را تجربه کردند. شدت زمین خوردن هواپیما به حدی بود که آنها تصور میکردند اتفاق بسیار بدی رخ خواهد داد.حسین طیبی، کاپیتان تیمملی فوتسال که امسال از تیم پالماس اسپانیا جدا شد و به تیم گهرزمین پیوست، روایتی عجیب از آن لحظات دارد. او در گفتوگو با جامجم میگوید مرگ را جلوی چشمانش دید.
خدا را شکر سالم و سلامت هستید.
به خدا مرگ را جلوی چشمم دیدم. برای همه مسافران هم همین گونه بود. شوکه شدیم و اصلا نمیدانستیم چکار کنیم. همه چیز خوب بود. به تهران رسیدیم در این فکر بودیم که گوشیهایمان را روشن کنیم و به خانواده خبر بدهیم که ناگهان صدای عجیب و غریبی آمد. حساب کنید هواپیما با چه سرعتی از هوا روی باند مینشیند؟ با همان سرعت، لاستیک ترکید. یعنی تا هواپیما چرخش را روی زمین گذاشت، این اتفاق افتاد و تصور کنید ما چه سرعتی داشتیم.
جزئیتر تعریف میکنی؟ داخل هواپیما چه اتفاقی افتاد؟
وضع بسیار عجیب و غریبی بود. وقتی لاستیک هواپیما ترکید، دور خودش میچرخید و ما هم داخل هواپیما حالمان بد شد. همه داد میزدند. مثل فیلمها که هواپیما در حال سقوط است دیدهاید، چه وضعی دارد. چمدانها و ساکها اینطرف و آنطرف پرت میشود؟ دقیقا همان شکلی بود. یک صداهای عجیبی میشنیدیم که وحشتناک بود. من خودم به شخصه فکر کردم الان است که اتفاق بدی بیفتد و واقعا وحشت کردم. همه همینطوری بودند. تکانها عجیب و غریب بود.
پس خیلی خدا رحم کرد که هواپیما به جایی برخورد نداشت.
میدانید که اگر بال هواپیما زمین بخورد احتمال انفجار زیاد است. در آن لحظات فقط خدا خدا میکردیم بالش به جایی نخورد. هواپیما دور خودش میچرخید و بعدش هم منحرف شدیم. از این سو به آن سو میرفت و یک لحظه فکر کردیم بال هواپیما به زمین خورد. فقط یک نیروی عجیب اجازه نداد این اتفاق بیفتد. من خودم تا به حال این موقعیت را تجربه نکرده بودم. الان که به آن لحظه فکر میکنم، وحشت به جانم میافتد. چقدر خدا رحم کرد.
کسی آسیب ندید؟ حال بچههای تیم خوب است؟
به شکل معجزهآسایی حال همه خوب بود. نه فقط بچههای تیم ما که تمام مسافران هواپیما. خدا را شکر چمدانها به سر و کله کسی نخورد. خلاصه صحنههای عجیبی دیدیم و خدا دوستمان داشت که اتفاق بدی نیفتاد.
هواپیما که ایستاد چند دقیقه طول کشید تا پیاده شوید؟
اصلا نفهمیدم. فقط مهمانداران خواستند آرامش داشته باشیم ولی همه دوست داشتند زودتر پیاده شوند. آن فیلم معروف اسمش چه بود؟ از گور برگشته. همه آن حس را داشتیم. در که باز شد سریعا پیاده شدیم. البته این را بگویم که هواپیما فرسوده بود.
خلبان یا مسئولی را دیدید؟ چیزی نگفتند؟
نه اصلا ندیدیم. کسی هم چیزی نگفت. فقط ما را سریع به سالن منتقل کردند تا برویم.
کی بازی دارید؟
ما فردا با تیم قم در لیگ فوتسال بازی داریم. فعلا شوکه هستیم و کل بچهها درباره اتفاقی که افتاده صحبت میکنند. شوک بدی به ما وارد شد ولی امیدواریم تا روز بازی حال مان خوب باشد و بتوانیم نتیجه خوبی بگیریم. در حال حاضر تیم چهارم لیگ هستیم و باید هر طور شده برنده باشیم. در ۵ بازی گذشته ۴ مسابقه را بردیم و فقط یک بازی را آن هم میلیمتری باختیم که بدشانسی بود. تیم خوبی داریم و من خیلی به آینده امیدوارم. انشاا… بتوانیم تا روز آخر مدعی قهرمانی بمانیم.
خدا را شکر سالم و سلامت هستید.
به خدا مرگ را جلوی چشمم دیدم. برای همه مسافران هم همین گونه بود. شوکه شدیم و اصلا نمیدانستیم چکار کنیم. همه چیز خوب بود. به تهران رسیدیم در این فکر بودیم که گوشیهایمان را روشن کنیم و به خانواده خبر بدهیم که ناگهان صدای عجیب و غریبی آمد. حساب کنید هواپیما با چه سرعتی از هوا روی باند مینشیند؟ با همان سرعت، لاستیک ترکید. یعنی تا هواپیما چرخش را روی زمین گذاشت، این اتفاق افتاد و تصور کنید ما چه سرعتی داشتیم.
جزئیتر تعریف میکنی؟ داخل هواپیما چه اتفاقی افتاد؟
وضع بسیار عجیب و غریبی بود. وقتی لاستیک هواپیما ترکید، دور خودش میچرخید و ما هم داخل هواپیما حالمان بد شد. همه داد میزدند. مثل فیلمها که هواپیما در حال سقوط است دیدهاید، چه وضعی دارد. چمدانها و ساکها اینطرف و آنطرف پرت میشود؟ دقیقا همان شکلی بود. یک صداهای عجیبی میشنیدیم که وحشتناک بود. من خودم به شخصه فکر کردم الان است که اتفاق بدی بیفتد و واقعا وحشت کردم. همه همینطوری بودند. تکانها عجیب و غریب بود.
پس خیلی خدا رحم کرد که هواپیما به جایی برخورد نداشت.
میدانید که اگر بال هواپیما زمین بخورد احتمال انفجار زیاد است. در آن لحظات فقط خدا خدا میکردیم بالش به جایی نخورد. هواپیما دور خودش میچرخید و بعدش هم منحرف شدیم. از این سو به آن سو میرفت و یک لحظه فکر کردیم بال هواپیما به زمین خورد. فقط یک نیروی عجیب اجازه نداد این اتفاق بیفتد. من خودم تا به حال این موقعیت را تجربه نکرده بودم. الان که به آن لحظه فکر میکنم، وحشت به جانم میافتد. چقدر خدا رحم کرد.
کسی آسیب ندید؟ حال بچههای تیم خوب است؟
به شکل معجزهآسایی حال همه خوب بود. نه فقط بچههای تیم ما که تمام مسافران هواپیما. خدا را شکر چمدانها به سر و کله کسی نخورد. خلاصه صحنههای عجیبی دیدیم و خدا دوستمان داشت که اتفاق بدی نیفتاد.
هواپیما که ایستاد چند دقیقه طول کشید تا پیاده شوید؟
اصلا نفهمیدم. فقط مهمانداران خواستند آرامش داشته باشیم ولی همه دوست داشتند زودتر پیاده شوند. آن فیلم معروف اسمش چه بود؟ از گور برگشته. همه آن حس را داشتیم. در که باز شد سریعا پیاده شدیم. البته این را بگویم که هواپیما فرسوده بود.
خلبان یا مسئولی را دیدید؟ چیزی نگفتند؟
نه اصلا ندیدیم. کسی هم چیزی نگفت. فقط ما را سریع به سالن منتقل کردند تا برویم.
کی بازی دارید؟
ما فردا با تیم قم در لیگ فوتسال بازی داریم. فعلا شوکه هستیم و کل بچهها درباره اتفاقی که افتاده صحبت میکنند. شوک بدی به ما وارد شد ولی امیدواریم تا روز بازی حال مان خوب باشد و بتوانیم نتیجه خوبی بگیریم. در حال حاضر تیم چهارم لیگ هستیم و باید هر طور شده برنده باشیم. در ۵ بازی گذشته ۴ مسابقه را بردیم و فقط یک بازی را آن هم میلیمتری باختیم که بدشانسی بود. تیم خوبی داریم و من خیلی به آینده امیدوارم. انشاا… بتوانیم تا روز آخر مدعی قهرمانی بمانیم.
بیانیه شرکت هواپیمایی کارون
شرکت هواپیمایی کارون بعد از سانحه دیروز در بیانیهای اعلام کرد: «ترکیدگی لاستیک یک فروند فوکر ۱۰۰ باعث بسته شدن مدت زمان کوتاهی از باند چپ مهرآباد شد. با رفع نقص پیش آمده توسط متخصصان فنی باند مجدد در حال بازگشایی است. حادثه مذکور برای پرواز شماره ۲۶۸۱ هواپیمایی کارون که از سیرجان عازم تهران شده بود، رخ داد.»
این خبر را در ارتباط ورزشی دنبال کنید.
منبع جام جم آنلاین
ما را دنبال کنید