منصور، زمان مرگ اموالی نداشت
از لحاظ ظاهری خیلی تغییر کردهاید.
لاغری برای سلامتی خیلی خوب است. نه اینکه مریض باشم، اما خودم خواستم لاغر شوم. سالیان سال تغذیه درس میدادم. برای همه سؤال بود من که تغذیه درس میدهم چرا خودم رعایت نمیکنم. این هم دلیل دیگری بر این بود که چرا لاغر شدم!
چه شد که به فدراسیون برگشتید؟
فدراسیون به مدت هشت، نه ماه نایب رئیس نداشت. وزیر ورزش و معاون ایشان اعلام کرده بودند که همه فدراسیونها باید قبل از انتخابات نایبرئیس داشته باشند. آقای تاج هم مرا به عنوان نایب رئیس معرفی کردند. میدانم که در این مدت کوتاه نمیشود کارهای بزرگی کرد ولی به اندازه همین زمان هم بتوانیم کارهای کوچک انجام بدهیم خیلی خوب است.
انتقادی که به شما وارد است به گشتن شما بین فدراسیونها برمیگردد. چه پاسخی به این انتقاد دارید؟
من فقط در فدراسیونهای گلف، بسکتبال و فوتبال بودم. شاید نمیدانند که من در هر سه رشته اشراف دارم. اگر به من بگویند به فدراسیون تکواندو برو اینکار را انجام نمیدهم چون چیزی از تکواندو نمیدانم. اما فوتبال را از کودکی بازی کردم و همچنین نزدیک به ۴۰ سال هم با یکی از بهترین مربیان فوتبال ایران زندگی کردم. فوتبال در خون من است و خانواده فوتبالی هم دارم. هفت سال قبل از این در فدراسیون فوتبال کار کردهام و تمام مشکلات آن را میدانم. زمانی هم که بیرون از فوتبال بودم همه چیز را رصد میکردم. الان هم که مجدد وارد شدهام با شناسایی کل مشکلات فوتبال ایران ورود کردهام. در بسکتبال هم بازیکن تیمملی بودم و سالها بازی کردهام. در بسکتبال بازیکن، مربی و داور بودم. در گلف نیز اولین رئیس انجمن گلف در کشور محسوب میشوم. وقتی گلف بانوان را راه انداختم حتی یک بازیکن هم در ایران نداشتیم و ورزشکاران رشتههای دیگر را وارد این رشته کردم از جمله دختر خودم که قهرمان هم شد. نخستین تیم گلف دختران ایران را من به جامجهانی بردم. این اتفاق سال ۲۰۰۴ یعنی ۲۰ سال پیش افتاد. برنامهریزی خیلی خوبی برای گلف داشتیم. اخیرا دو سال مجددا در خدمت گلف بودم. میخواهم بگویم اینطور نیست که از اینجا به آنجا بروم. نمیگویم کدام را بیشتر از همه دوست دارم اما روی هر سه موضوع (گلف، فوتبال و بسکتبال) اشراف دارم. از سالن فوتسال به سالن بسکتبال میروم. باید از من تقدیر و تشکر هم بشود که این همه برای ورزش بانوان وقت میگذارم.
بازی بانوان پرسپولیس را هم میروید؟
بله. پرسپولیس الان دسته یک است و استقلال دسته دو. الان هر جا پرسپولیس بازی داشته باشد میروم.
مهدی تاج در انتخابات شرکت میکند؟
تا الان که قرار است شرکت کند.
فکر میکنید که رای میآورد؟
بله.البته در انتخابات هیچ چیز قابل پیشبینی وبه طور صد در صد نیست. باید ببینیم کاندیداها چه کسانی هستند و شرایط چگونه است.
اما ما شنیدهایم که ممکن است نتواند در انتخابات شرکت کند.
من فکر میکنم مشکلی ندارد. حالا اگر خودش نخواهد شرکت کند بحث دیگری است وگرنه مانعی وجود ندارد.
الان فوتبال ما رو به افول است و حال خرابی دارد. در رابطه با کل فوتبال صحبت میکنم. ماندن آقای تاج به سر و سامان یافتن این وضعیت کمکی میکند؟
به نظر من بین کاندیداهایی که داریم تاج از بقیه قویتر است.۱۶-۱۵ سال پیش هم که فدراسیون بودم تاج در هیات رئیسه حضور داشت و در اصفهان هم از سابقه مدیرعاملی برخوردار بود. او فرد کاربلدی است. او خیلی کارهای خوبی انجام داد. در بخش بانوان هم موفقیتهایی کسب کردیم. نگاه من به عنوان نایب رئیس فدراسیون فوتبال بر اساس اهمیت به فوتبال بانوان است. درست است که دوست دارم فوتبال آقایان چه در بخش ملی و چه در بخش باشگاهی موفق باشد اما نگاه نخست من به فوتبال بانوان است و این را میبینم که رئیس فدراسیون هم چقدر نسبت به این موضوع نگاهش مثبت است. وقتی این دیدگاه را در تاج میبینم برای من هم یک سری از مشکلات حل میشود. الان بخشی از مشکلات بانوان حل شده و آنچه میخواستند اجرایی شده است. البته فوتبال بانوان مشکل زیاد دارد اما الان برنامهریزی خوبی وجود دارد. به هرحال تاج گزینه مناسبی است. من بقیه کاندیداها را نمیشناسم و نمیدانم چه کسانی قرار است بیایند. بنابراین نمیتوانم مقایسه انجام بدهم.
قطعا این هم مشخص نیست که بعد از انتخابات اسفندماه در فدراسیون میمانید یا خیر.
نمیدانم. زمان کفاشیان هم رای آوردم. همیشه یا لابی میکنم یا بر اساس رزومهام جلو میروم و همیشه هم رای میآورم. اما اکنون سلیقهای عمل میشود. الان در تعدادی از فدراسیونها برخی حتی اقوام خود رابه عنوان نایب رئیس میآورند وآن کسی که واجد شرایط است انتخاب نمیشود. درفدراسیون فوتبال هرکسی به انتخابات میآید نایب رئیس خود را معرفی میکند. پس اگر تاج رای نیاورد من هم میروم اما کاندیدایی که رای بیاورد حتی اگر نایب رئیسش واجد شرایط نباشد باز هم همان نایب رئیس را خواهد داشت. این موضوع اشکال بزرگی در انتخابات است. البته در اساسنامه هم چنین چیزی وجود دارد و همه فدراسیونها باید از آن تبعیت کنند.
دوره کفاشیان اتفاقات جالبی رقم خورد. مثلا یک بار ایشان در واکنش به حضور سوسک و موش در اردوی تیمملی بانوان گفت مخصوصا این جانوران را فرستادیم که ترس بازیکنان بریزد!
بله الان یادم افتاد. خوابگاه خوبی نبود و در انتهای مرکز ملی قرار داشت. آن زمان واقعا بیابان بود. کفاشیان همه چیز را به شوخی میگرفت. در عین حال من ازآقای کفاشیان ممنونم. هفت سال در آن فدراسیون بودم و رشد همه جانبهای را دیدم. اتفاقات زیادی افتاد. ما به صورت توسعهای کار کردیم که از طرف AFC هم دیده شد.به همین خاطر پاداش گرفتیم که یکی از این پاداشها حضور در المپیک زیر ۱۶ سال سنگاپور بود. تیم اعزام کردیم در حالی که اصلا برای این رقابتها صعود نکرده بودیم. صحبتی هم با سپ بلاتر (رئیس سابق فیفا) داشتم. او گفت چه چیزی میخواهید؟ من هم گفتم سالن، خوابگاه و زمین اختصاصی میخواهیم. بلاتر آمد کلنگش را زد. البته هیچ چیز به ما تعلق نگرفت. چون کیروش(سرمربی اسبق تیمملی) کلی امکانات میخواست، از ایفمارک گرفته تا کلی چیز دیگر. بنابراین چیزی را که قرار بود به ما بدهند به کیروش و تیمش اختصاص دادند. همه اینها را گفتم که به اینجا برسم؛ نگاه آقای کفاشیان به فوتبال بانوان واقعا مثبت بود.
گویا از همان کودکی در فوتبال بانوان حضور داشتید.
من در۱۷سالگی اپراتور اسکوربورد بودم.حتی بازیهای آسیایی هم اسکوربورد ورزشگاه دست من بود.درواقع اولین کسی که اسکوربورد را از کشور سوئیس تحویل گرفت من بودم. مادر من کارمند سازمان تربیتبدنی بود و دراستادیوم آزادی کار میکرد. من هم همیشه با اومیرفتم وعلاقه زیادی به ورزش داشتم.همان جا درحالی که قرار بود اسکوربوردها راتحویل بدهند من راگزینه مناسبی دیدند و به این ترتیب اپراتور شدم، از نوشتن اطلاعات و نتایج بازی و سایر موارد. نخستین بار بود که کامپیوتر به این شکل وارد ورزش ایران میشد.
بازیهای پرسپولیس و استقلال را هم آنجا میرفتید؟
بله، من همیشه آنجا بودم. در بازی معروف شش تایی هم حضور داشتم و از زیر جایگاه بازی را دیدم. خیلی هم حرص خوردیم و تا صبح هم خوابمان نبرد. آن موقع هنوز با منصور پورحیدری ازدواج نکرده بودم.
ما که فیلمی از آن مسابقه ندیدیم. شما بگویید چه اتفاقی افتاد؟
منصور سهمی در آن مسابقه نداشت.آسیب دیده بود و بازی نکرد. یادم میآیداول منصوررشیدی درون دروازه بودکه چهار گل خورد. بعد هم حجازی آمد.یک روز بسیار بد و فراموش نشدنی برای مارقم خورد. سن کمی داشتم و همیشه بازیها را رصد میکردم. حواسم بود که چه کسی بازی میکند و چه کسی نه. مثل جوانهای الان. واقعا در زمان خودمان شاهکار بود که به فوتبال علاقه داشتیم.
بعد از گذشت دههها از آن بازی هنوز بحث تبانی در آن مسابقه هست. نظر شما چیست؟
تبانی درباره شش تایی؟ البته درباره تبانی در فوتبال خیلی شنیدم. زمانی هم که منصور سرمربی بود چیزهایی درباره تبانی بازیکنان میشنیدیم که مثلا فلان بازیکن پول گرفته. اما واقعیت این است که درباره ششتاییها من چیزی درباره تبانی نشنیدم. بعید میدانم، آن موقع تبانی اصلا وجود نداشت.
خود منصورخان بعدا چیزی درباره آن بازی و احتمال تبانی نگفتند؟ شاید شما یک جوری جعبه سیاه استقلال باشید. طبیعتا همسرتان خیلی چیزها را برای شما تعریف کرده باشد.
او را نشناختید. اصلا امکان نداشت تعریف کند. دختر من هفته پیش با جایی مصاحبه داشت. او درآن مصاحبه گفت پدر من هیچ وقت در خانه حرفی از فوتبال نمیزد. زمانی هم که سرمربی تیم ملی بود اگر از او میپرسیدیم مثلا فردا چه کسانی را در ترکیب تیم ملی قرار میدهی. میگفت بگذار بازی شروع شود، خودت میبینی چه کسانی بازی میکنند.
یعنی هیچ وقت از اتفاقات تعریف نمیکرد؟
هیچ وقت. مربی بسیار تودار وصادقی بود. فکرمیکرداگرچیزی ازفوتبال در خانه بگوید صداقت خود را ازدست میدهد.یا اینکه مثلا میگفتم فلان بازیکن خیلی خوب است، چرا او را بازی نمیدهی. درجواب میگفت تمام این مسائل فنی است و به خودم ارتباط دارد.
سر این مسائل دعوایتان هم میشد؟
نه، فایدهای نداشت. البته من چون خودم را صاحبنظر میدانستم انتظار داشتم همه چیز را به من بگوید. من خانم خانهدار نبودم که از فوتبال چیزی ندانم. در محیط ورزش حضور داشتم ومیخواستم درجریان همه اتفاقات فوتبال باشم. البته من برعکس او رفتار میکردم. همیشه در فوتبال از او نظر میخواستم، مثلا درباره انتخاب مربی با او صحبت میکردم. او هم نظرش را میداد و کمک میکرد. او بسیار بیشتر از من درباره مسائل فنی میدانست.
نخستین باری که متوجه شدید بیمار شده است چه واکنشی داشتید؟
منصور آنقدر که به فکر دیگران و بازیکنان بود برای خودش هیچ قدمی برنمیداشت. از وقتی که یادم میآید که به او خواهش و تمنا میکردم برود چکاپ سالانه بدهد. او سیگاری بود و همیشه پیشبینی میکردم سیگار تبعاتی برای او به همراه داشته باشد. اما زیر بار نمیرفت و میگفت اتفاقی برای من نمیافتد. دکتر نمیرفت و آزمایش هم نمیداد. البته بیمه هم نبود. من از پزشک استقلال درخواست کرده بودم آزمایشی از او بگیرد. همان زمان در آزمایش چیزهایی مشخص شد. یک بار در یکی از اردوهای استقلال تصمیم میگیرد سیگار را ترک کند. وقتی که به خانه آمد سرفه میکرد. وقتی از او پرسیدم چه اتفاقی افتاده گفت چون سیگار را ترک کردم سرفه میکنم. مدتی این وضعیت ادامه پیدا کرد و دکتر هم نمیرفت. یک روز به خانه برگشتم و او را بیهوش پیدا کردم. سریع به بیمارستان منتقل شد و آزمایشات نشان داد غده بزرگی در ریهاش دارد. یک دوره غدهاش از بین رفت اما دوباره برگشت. این بیماری یک سال و نیم طول کشید تا اینکه بالاخره از دنیا رفت.
منصورخان وصیتنامه هم نوشتند؟
نه هیچ چیزی برایش مهم نبود. پول برایش اهمیتی نداشت. یک زمانی تیم النصر او را میخواست و یک میلیون دلار هم پول میداد. اما منصور قبول نکرد. زمانی که از دنیا رفت هیچ چیز نداشت. حتی اتومبیلش هم به نام خودش نبود و بعد از مدتی آن را بردند. او ۵۰ سال در استقلال خدمت کرد و خیلی مواقع مجانی کار کرد.
پس پول قراردادهای ایشان را نگرفتید؟
نه. او پول نمیگرفت. فکر میکرد خیلی کار بدی است اگر بابت کار کردن در استقلال پول بگیرد. وقتی از دنیا رفت سعی کردیم دو قرارداد آخر را بگیریم. یکی ۲۵۰ میلیون بود و دیگری ۲۳۰ میلیون. یک دوره که منصور بیمارستان خوابید باشگاه استقلال آمد تمامی هزینهها را تقبل کرد. بعدا متوجه شدیم از قرارداد خود منصور کم کردهاند. یعنی از پول خودمان برداشتهاند. دومین قرارداد را هم هر مدیرعاملی آمد ما پیگیری کردیم. در دوره آجورلو گفتند باید بخشی از قرارداد پرداخت شود. من و علی (پسرم) نیز در این رابطه چند بار پیگیری کردیم. در یکی از جلسات گفتم ۲۳۰ میلیون برای چند سال پیش است و الان رقم قابل توجهی میشود. اگر بخواهید همان ۲۳۰ میلیون را بدهید چیزی نمیشود و مبلغ بسیار ناچیزی است. قرار شد قراردادی با علی ببندند. چون منصور قراردادی نداشت و بیمه هم نبود قرارداد با علی باعث میشد حداقل بخشی از حق و حقوقش را بگیریم. اما این قرارداد هم به جایی نرسید. همه چیز در دلمان ماند. ما عمری با عزت زندگی کردیم و چرا بابت این رقم آنقدر دویدیم. هواداران هم مدام به ما میگفتند شکایت کنید. ما میتوانستیم شکایت کنیم و بیشتر از چیزی که حقمان بود بگیریم اما به خاطر هواداران شکایت نکردیم. منصور زندگیاش را برای استقلال گذاشت. یک بار یکی از بازیکنان استقلال خانه نداشت. آن زمان منصور از جیب خودش ۲۵ میلیون داد و برای آن بازیکن خانه گرفت. تا چند ماه هم اجاره خانه این بازیکن را میداد.
یک مورد هم اکبر میثاقیان بود که گفت از منصور خان ۱۴ هزار تومان گرفت تا ژیان بخرد.
منصور از این کارها زیاد میکرد. علی زمانی شاگرد امیر قلعهنویی بود. یک بار که علی را به باشگاه بردم قلعهنویی به من گفت منصور خان خودش پول نمیگیرد. حالا ما چطور رویمان بشود که از باشگاه پول بگیریم؟ یک سری از افراد مثل قلعهنویی شاهد هستند که منصور برای همه خرج میکرد. یکی از بازیکنان هم شب بازی با پرسپولیس به منصور گفته بود من خانه ندارم و بازی نمیکنم. منصور کار او را هم راه انداخت. شبانه خانه ارث پدریاش را برای این بازیکن فروخت.
این بازیکن چه کسی بود؟
نامش را که نمیگویم. مسلما منصور هم نمیخواهد این جور مسائل مشخص شود. او یک سری چیزها را به من نمیگفت چون جنجال راه میافتاد. بالاخره من خانم خانه بودم و به من برمیخورد. این طور بگویم که استقلال را بیشتر از ما دوست داشت. من یک سری چیزها را از بازیکنان میشنیدم. مثلا وقتی از دنیا رفت خیلیها آمدند به من گفتند منصور خان به ما پول میداد، شما هم راه او را ادامه بده! همه منصور را دوست داشتند، حتی پرسپولیسیها. الان تنها چیزی که از او برای ما باقی مانده خوشنامیاش است. همه همدورهایهای او و حتی فرزندان همدورهایهای او به جایی رسیدند اما منصور نه.
یکی دیگر از اتفاقات مهم زندگی مرحوم پورحیدری این بود که به جای تیمملی ناگهان سرمربی استقلال شد.
من و منصور برای قهرمانی تیمملی فوتبال ایران در جام ملتهای ۲۰۰۰ برنامهریزی کرده بودیم. من در زمینه فنی نقشی نداشتم اما در بحث تغذیه و فیزیولوژی همیشه به منصور کمک میکردم. اما یک شب ناگهان خبر سرمربی شدن منصور پورحیدری در استقلال را از تلویزیون شنیدم. این در حالی است که منصور با صفایی فراهانی توافق لازم برای حضور در تیمملی را هم انجام داده بود. بعدا فهمیدم فتحا…زاده با او صحبتهای لازم برای حضور در استقلال را انجام داده و منصور هم روی هوا زده بود. او آنقدر عاشق استقلال بود که چشمان خود را بست. شوک بزرگی در خانه ما به وجود آمده بود. به او گفتم ما برای قهرمانی در آسیا برنامهریزی کردیم. چه شد سر از استقلال درآوردی؟ این موضوع باعث ناراحتی من شد. به او گفتم عقلانی نه، در این زمینه کاملا احساسی فکر کردی. من مطمئنم با تیمملی در آسیا مقام میآوردیم.
اتفاق بسیار بزرگ دیگر زندگی منصور پورحیدری آن شکست عجیب مقابل ملوان در نخستین دوره لیگ برتر بود که منجر به از دست رفتن قهرمانی شد.
بعد از دیدار استقلال و ملوان در سال۸۱ که با شکست استقلال و قهرمانی پرسپولیس در لیگ آن سال همراه بود منصور پورحیدری برای همیشه مربیگری را کنار گذاشت. آن باخت فنی نبود و ضربه بزرگی محسوب میشد. یکی از تلخترین روزهای عمر منصور بود. آن همه فراز و نشیبی که ما تجربه کردیم به آن اندازه برایمان تلخ نبود. هیچکس پیشبینی نمیکرد چنین اتفاقی بیفتد. منصور میگفت اگر تیم فنی ببازد چیزی نمیگویم و همه چیز تقصیر خودم است. اما آن سال برنامههای دیگری برایش چیده بودند. تبانی آن شب منصور را زمین زد. تا دو، سه ساعت نمیتوانست از روی نیمکت بلند شود که به تهران برگردد. منصور هرگز اسم کسی را نیاورد اما این دلخوری برای همیشه با او ماند. برای منصور ثابت شده بود که چند بازیکن خوب بازی نمیکنند. هرگز اسمی نیاورد. نمیدانم چند بازیکن بودند. به هر حال آن اطمینان وجود داشت که تبانی صورت گرفته است.
تا به حال خواب او را دیدهاید؟
نه، هیچ وقت به خوابم نیامد. یک روز مرحوم بهرام شفیع با من تماس گرفت و گفت خواب منصور را دیدهام که لباس آبی بر تن دارد. اما هرگز به خواب من نیامد.
دخترتان عسل الان کجاست؟
عسل چند سال آمریکا بود. الان ایران است. برای تیمملی بسکتبال هم انتخاب شد. مسابقات غرب آسیا و همچنین باشگاهی آسیا هم اعزام شد. الان با باشگاه نفت قرارداد بسته است. عسل الان ۳۲ ساله است و ممکن است آخر راه باشد.
علی چطور؟
در مرکز همایشهای صداوسیما کار میکند. یک دختر ۱۲ ساله دارد که مینیبسکتبال بازی میکند. در خانواده ما ورزش نسل به نسل منتقل میشود.
تا به حال احساس تنهایی کردهاید؟
بله. بچهها زندگی خودشان را دارند. اما واقعیت را باید بپذیریم. ما که نمیتوانیم زندگی را متوقف کنیم.
زمانی که علی دایی برکنار شد شما در فدراسیون کفاشیان حضور داشتید. چه کسی علی دایی را برداشت؟
من علی دایی را یک اسطوره میدانم. واقعا به او اعتقاد دارم. اما آن زمان تصمیم بر عهده هیات رئیسه بود. زمانی که قرار بود ایشان سرمربی تیمملی شود شبانه جلسه گذاشتند.
ابتدا قرار بود قطبی انتخاب شود اما ناگهان دایی سرمربی تیمملی شد.
آقای دایی شاید واقعا از طرف وزارتخانه انتخاب شده بود.
چه کسی او از سرمربیگری تیمملی برداشت.
نتیجه نگرفت. وقتی نتیجه نگیری خب ترا برمیدارند.
میخواهیم بدانیم چه کسی او را برداشت؟
شما خودتان بگویید. کمکم کنید شاید بگویم.
شما در فدراسیون مسئولیت داشتید. آن زمان گفتند احمدینژاد حکم برکناری علی دایی را داده است.
من فکر نمیکنم رئیسجمهور تا این اندازه ورود کرده باشد. خودم خوشحال بودم که احمدینژاد به بحث فوتبال بانوان علاقهمند است.
شما هم مثل خود منصورخان علاقهمند نیستید رازهای فوتبال را بگویید.
من میخواهم یک کتاب بنویسم. یک کتاب خوب و جامع از آن هفت سالی که در فدراسیون حضور داشتم اما الان عضو هیات رئیسه فدراسیون هستم و نباید این اعتماد را از بین ببرم.
دوست داشتم گلر باشم
منصور نخستین مربی من بود. بازیکن سابق تاج به شمار میرفت. او مدت کوتاهی مربی بانوان بود. سن و سال کمی داشتم. البته بعد از منصور هم مدتی مرحوم داناییفر مربی من بودند. مدتی که بسکتبال بازی کردم مربی بسکتبال به من گفت دیگر فوتبال نرو، تو به درد بسکتبال میخوری. خلاصه نگذاشت فوتبال را ادامه بدهم. خودم دوست داشتم گلر باشم ولی زمانی که فوتبال بازی میکردم هم پست منصور و مدافع بودم.
این خبر را در ارتباط ورزشی دنبال کنید.
منبع جام جم آنلاین