آخرین اخبار

منصور، زمان مرگ اموالی نداشت



اما آنچه که در ادامه می‎آید می‎تواند بخش مهمی از رازهای جعبه سیاه فوتبال ایران باشد. شجاعی که اکنون چند روزی می‎شود باز هم نایب رئیس بانوان فدراسیون فوتبال شده به سوالات خبرنگاران جام‎جم اینگونه پاسخ داد که ماحصل آن را در ادامه می‎خوانید‎. 

از لحاظ ظاهری خیلی تغییر کرده‌‎اید.
لاغری برای سلامتی خیلی خوب است. نه این‌که مریض باشم، اما خودم خواستم لاغر شوم. سالیان سال تغذیه درس می‎دادم. برای همه سؤال بود من که تغذیه درس می‎دهم چرا خودم رعایت نمی‎کنم. این هم دلیل دیگری بر این بود که چرا لاغر شدم! 
   
چه شد که به فدراسیون برگشتید؟ 
فدراسیون به مدت هشت، نه ماه نایب رئیس نداشت. وزیر ورزش و معاون ایشان اعلام کرده بودند که همه فدراسیون‎ها باید قبل از انتخابات نایب‎رئیس داشته باشند. آقای تاج هم مرا به عنوان نایب رئیس معرفی کردند. می‎دانم که در این مدت کوتاه نمی‎شود کارهای بزرگی کرد ولی به اندازه همین زمان هم بتوانیم کارهای کوچک انجام بدهیم خیلی خوب است. 
 
انتقادی که به شما وارد است به گشتن شما بین فدراسیون‌ها برمی‎گردد. چه پاسخی به این انتقاد دارید؟ 
من فقط در فدراسیون‎های گلف، بسکتبال و فوتبال بودم. شاید نمی‎دانند که من در هر سه رشته اشراف دارم. اگر به من بگویند به فدراسیون تکواندو برو اینکار را انجام نمی‎دهم چون چیزی از تکواندو نمی‎دانم. اما فوتبال را از کودکی بازی کردم و همچنین نزدیک به ۴۰ سال هم با یکی از بهترین مربیان فوتبال ایران زندگی کردم. فوتبال در خون من است و خانواده فوتبالی هم دارم. هفت سال قبل از این در فدراسیون فوتبال کار کرده‎ام و تمام مشکلات آن را می‎دانم. زمانی هم که بیرون از فوتبال بودم همه چیز را رصد می‎کردم. الان هم که مجدد وارد شده‎ام با شناسایی کل مشکلات فوتبال ایران ورود کرده‎ام. در بسکتبال هم بازیکن تیم‌ملی بودم و سال‎ها بازی کرده‎ام. در بسکتبال بازیکن، مربی و داور بودم. در گلف نیز اولین رئیس انجمن گلف در کشور محسوب می‎شوم. وقتی گلف بانوان را راه انداختم حتی یک بازیکن هم در ایران نداشتیم و ورزشکاران رشته‎های دیگر را وارد این رشته کردم از جمله دختر خودم که قهرمان هم شد. نخستین تیم گلف دختران ایران را من به جام‎جهانی بردم. این اتفاق سال ۲۰۰۴ یعنی ۲۰ سال پیش افتاد. برنامه‎ریزی خیلی خوبی برای گلف داشتیم. اخیرا دو سال مجددا در خدمت گلف بودم. می‎خواهم بگویم اینطور نیست که از اینجا به آنجا بروم. نمی‎گویم کدام را بیشتر از همه دوست دارم اما روی هر سه موضوع (گلف، فوتبال و بسکتبال) اشراف دارم. از سالن فوتسال به سالن بسکتبال می‎روم. باید از من تقدیر و تشکر هم بشود که این همه برای ورزش بانوان وقت می‌گذارم. 
   
بازی بانوان پرسپولیس را هم می‎روید؟
بله. پرسپولیس الان دسته یک است و استقلال دسته دو. الان هر جا پرسپولیس بازی داشته باشد می‎روم. 
   
مهدی تاج در انتخابات شرکت می‎کند؟
تا الان که قرار است شرکت کند. 
   
فکر می‎کنید که رای می‎آورد؟
بله.البته در انتخابات هیچ چیز قابل پیش‎بینی وبه طور صد در صد نیست. باید ببینیم کاندیداها چه کسانی هستند و شرایط چگونه است. 
   
اما ما شنیده‎ایم که ممکن است نتواند در انتخابات شرکت کند. 
من فکر می‎کنم مشکلی ندار‌د. حالا اگر خودش نخواهد شرکت کند بحث دیگری است وگرنه مانعی وجود ندارد. 
   
الان فوتبال ما رو به افول است و حال خرابی دارد. در رابطه با کل فوتبال صحبت می‎کنم. ماندن آقای تاج به سر و سامان یافتن این وضعیت کمکی می‎کند؟
به نظر من بین کاندیداهایی که داریم تاج از بقیه قوی‎تر است.۱۶-۱۵ سال پیش هم که فدراسیون بودم تاج در هیات رئیسه حضور داشت و در اصفهان هم از سابقه مدیرعاملی برخوردار بود. او فرد کاربلدی است. او خیلی کارهای خوبی انجام داد. در بخش بانوان هم موفقیت‎هایی کسب کردیم. نگاه من به عنوان نایب رئیس فدراسیون فوتبال بر اساس اهمیت به فوتبال بانوان است. درست است که دوست دارم فوتبال آقایان چه در بخش ملی و چه در بخش باشگاهی موفق باشد اما نگاه نخست من به فوتبال بانوان است و این را می‎بینم که رئیس فدراسیون هم چقدر نسبت به این موضوع نگاهش مثبت است. وقتی این دیدگاه را در تاج می‎بینم برای من هم یک سری از مشکلات حل می‎شود. الان بخشی از مشکلات بانوان حل شده و آنچه می‎خواستند اجرایی شده است. البته فوتبال بانوان مشکل زیاد دارد اما الان برنامه‎ریزی خوبی وجود دارد. به هرحال تاج گزینه مناسبی است. من بقیه کاندیداها را نمی‎شناسم و نمی‎دانم چه کسانی قرار است بیایند. بنابراین نمی‎توانم مقایسه انجام بدهم. 
   
قطعا این هم مشخص نیست که بعد از انتخابات اسفندماه در فدراسیون می‎مانید یا خیر.
نمی‎دانم. زمان کفاشیان هم رای آوردم. همیشه یا لابی می‎کنم یا بر اساس رزومه‎ام جلو می‎روم و همیشه هم رای می‎آورم. اما اکنون سلیقه‎ای عمل می‎شود. الان در تعدادی از فدراسیون‎ها برخی حتی اقوام خود رابه عنوان نایب رئیس می‎آورند وآن کسی که واجد شرایط است انتخاب نمی‎شود. درفدراسیون فوتبال هرکسی به انتخابات می‎آید نایب رئیس خود را معرفی می‎کند. پس اگر تاج رای نیاورد من هم می‎روم اما کاندیدایی که رای بیاورد حتی اگر نایب رئیسش واجد شرایط نباشد باز هم همان نایب رئیس را خواهد داشت. این موضوع اشکال بزرگی در انتخابات است. البته در اساسنامه هم چنین چیزی وجود دارد و همه فدراسیون‎ها باید از آن تبعیت کنند. 
   
دوره کفاشیان اتفاقات جالبی رقم خورد. مثلا یک بار ایشان در واکنش به حضور سوسک و موش در اردوی تیم‌ملی بانوان گفت مخصوصا این جانوران را فرستادیم که ترس بازیکنان بریزد!
بله الان یادم افتاد. خوابگاه خوبی نبود و در انتهای مرکز ملی قرار داشت. آن زمان واقعا بیابان بود. کفاشیان همه چیز را به شوخی می‎گرفت. در عین حال من ازآقای کفاشیان ممنونم. هفت سال در آن فدراسیون بودم و رشد همه جانبه‎ای را دیدم. اتفاقات زیادی افتاد. ما به صورت توسعه‎ای کار کردیم که از طرف AFC هم دیده شد.به همین خاطر پاداش گرفتیم که یکی از این پاداش‎ها حضور در المپیک زیر ۱۶ سال سنگاپور بود. تیم اعزام کردیم در حالی که اصلا برای این رقابت‎ها صعود نکرده بودیم. صحبتی هم با سپ بلاتر (رئیس سابق فیفا) داشتم. او گفت چه چیزی می‎خواهید؟ من هم گفتم سالن، خوابگاه و زمین اختصاصی می‎خواهیم. بلاتر آمد کلنگش را زد. البته هیچ چیز به ما تعلق نگرفت. چون کی‎روش(سرمربی اسبق تیم‌ملی) کلی امکانات می‎خواست، از ایفمارک گرفته تا کلی چیز دیگر. بنابراین چیزی را که قرار بود به ما بدهند به کی‎روش و تیمش اختصاص دادند. همه اینها را گفتم که به اینجا برسم؛ نگاه آقای کفاشیان به فوتبال بانوان واقعا مثبت بود. 
   
گویا از همان کودکی در فوتبال بانوان حضور داشتید. 
من در۱۷سالگی اپراتور اسکوربورد بودم.حتی بازی‎های آسیایی هم اسکوربورد ورزشگاه دست من بود.درواقع اولین کسی که اسکوربورد را از کشور سوئیس تحویل گرفت من بودم. مادر من کارمند سازمان تربیت‎بدنی بود و دراستادیوم آزادی کار می‎کرد. من هم همیشه با اومی‎رفتم وعلاقه زیادی به ورزش داشتم.همان جا درحالی که قرار بود اسکوربوردها راتحویل بدهند من راگزینه مناسبی دیدند و به این ترتیب اپراتور شدم، از نوشتن اطلاعات و نتایج بازی و سایر موارد. نخستین بار بود که کامپیوتر به این شکل وارد ورزش ایران می‎شد. 
   
بازی‎های پرسپولیس و استقلال را هم آنجا می‌رفتید؟
بله، من همیشه آنجا بودم. در بازی معروف شش تایی هم حضور داشتم و از زیر جایگاه بازی را دیدم. خیلی هم حرص خوردیم و تا صبح هم خوابمان نبرد. آن موقع هنوز با منصور پورحیدری ازدواج نکرده بودم. 
   
ما که فیلمی از آن مسابقه ندیدیم. شما بگویید چه اتفاقی افتاد؟
منصور سهمی در آن مسابقه نداشت.آسیب دیده بود و بازی نکرد. یادم می‎آیداول منصوررشیدی درون دروازه بودکه چهار گل خورد. بعد هم حجازی آمد.یک روز بسیار بد و فراموش نشدنی برای مارقم خورد. سن کمی داشتم و همیشه بازی‎ها را رصد می‎کردم. حواسم بود که چه کسی بازی می‎کند و چه کسی نه. مثل جوان‎های الان. واقعا در زمان خودمان شاهکار بود که به فوتبال علاقه داشتیم. 
   
بعد از گذشت دهه‌ها از آن بازی هنوز بحث تبانی در آن مسابقه هست. نظر شما چیست؟
تبانی درباره شش تایی؟ البته درباره تبانی در فوتبال خیلی شنیدم. زمانی هم که منصور سرمربی بود چیزهایی درباره تبانی بازیکنان می‎شنیدیم که مثلا فلان بازیکن پول گرفته. اما واقعیت این است که درباره شش‎تایی‎ها من چیزی درباره تبانی نشنیدم. بعید می‌دانم، آن موقع تبانی اصلا وجود نداشت. 
   
خود منصورخان بعدا چیزی درباره آن بازی و احتمال تبانی نگفتند؟ شاید شما یک جوری جعبه سیاه استقلال باشید. طبیعتا همسرتان خیلی چیزها را برای شما تعریف کرده باشد. 
او را نشناختید. اصلا امکان نداشت تعریف کند. دختر من هفته پیش با جایی مصاحبه داشت. او درآن مصاحبه گفت پدر من هیچ وقت در خانه حرفی از فوتبال نمی‌زد. زمانی هم که سرمربی تیم ملی بود اگر از او می‌پرسیدیم مثلا فردا چه کسانی را در ترکیب تیم ملی قرار می‎دهی. می‎گفت بگذار بازی شروع شود، خودت می‎بینی چه کسانی بازی می‎کنند. 
   
یعنی هیچ وقت از اتفاقات تعریف نمی‎کرد؟
هیچ وقت. مربی بسیار تودار وصادقی بود. فکرمی‎کرداگرچیزی ازفوتبال در خانه بگوید صداقت خود را ازدست می‎دهد.یا این‌که مثلا می‎گفتم فلان بازیکن خیلی خوب است، چرا او را بازی نمی‎دهی. درجواب می‎گفت تمام این مسائل فنی است و به خودم ارتباط دارد. 
   
سر این مسائل دعوایتان هم می‎شد؟
نه، فایده‎ای نداشت. البته من چون خودم را صاحب‎نظر می‌دانستم انتظار داشتم همه چیز را به من بگوید. من خانم خانه‎دار نبودم که از فوتبال چیزی ندانم. در محیط ورزش حضور داشتم ومی‎خواستم درجریان همه اتفاقات فوتبال باشم. البته من برعکس او رفتار می‎کردم. همیشه در فوتبال از او نظر می‌خواستم، مثلا درباره انتخاب مربی با او صحبت می‎کردم. او هم نظرش را می‎داد و کمک می‎کرد. او بسیار بیشتر از من درباره مسائل فنی می‎دانست. 
   
نخستین باری که متوجه شدید بیمار شده است چه واکنشی داشتید؟
منصور آن‌قدر که به فکر دیگران و بازیکنان بود برای خودش هیچ قدمی برنمی‎داشت. از وقتی که یادم می‎آید که به او خواهش و تمنا می‎کردم برود چکاپ سالانه بدهد. او سیگاری بود و همیشه پیش‎بینی می‎کردم سیگار تبعاتی برای او به همراه داشته باشد. اما زیر بار نمی‎رفت و می‎گفت اتفاقی برای من نمی‎افتد. دکتر نمی‎رفت و آزمایش هم نمی‎داد. البته بیمه هم نبود. من از پزشک استقلال درخواست کرده بودم آزمایشی از او بگیرد. همان زمان در آزمایش چیزهایی مشخص شد. یک بار در یکی از اردوهای استقلال تصمیم می‎گیرد سیگار را ترک کند. وقتی که به خانه آمد سرفه می‎کرد. وقتی از او پرسیدم چه اتفاقی افتاده گفت چون سیگار را ترک کردم سرفه می‎کنم. مدتی این وضعیت ادامه پیدا کرد و دکتر هم نمی‎رفت. یک روز به خانه برگشتم و او را بیهوش پیدا کردم. سریع به بیمارستان منتقل شد و آزمایشات نشان داد غده بزرگی در ریه‎اش دارد. یک دوره غده‎اش از بین رفت اما دوباره برگشت. این بیماری یک سال و نیم طول کشید تا این‌که بالاخره از دنیا رفت. 
   
منصور‌خان وصیت‎نامه هم نوشتند؟
نه هیچ چیزی برایش مهم نبود. پول برایش اهمیتی نداشت. یک زمانی تیم النصر او را می‎خواست و یک میلیون دلار هم پول می‎داد. اما منصور قبول نکرد. زمانی که از دنیا رفت هیچ چیز نداشت. حتی اتومبیلش هم به نام خودش نبود و بعد از مدتی آن را بردند. او ۵۰ سال در استقلال خدمت کرد و خیلی مواقع مجانی کار کرد. 
   
پس پول قراردادهای ایشان را نگرفتید؟
نه. او پول نمی‎گرفت. فکر می‌کرد خیلی کار بدی است اگر بابت کار کردن در استقلال پول بگیرد. وقتی از دنیا رفت سعی کردیم دو قرارداد آخر را بگیریم. یکی ۲۵۰ میلیون بود و دیگری ۲۳۰ میلیون. یک دوره که منصور بیمارستان خوابید باشگاه استقلال آمد تمامی هزینه‎ها را تقبل کرد. بعدا متوجه شدیم از قرارداد خود منصور کم کرده‎اند. یعنی از پول خودمان برداشته‎اند. دومین قرارداد را هم هر مدیرعاملی آمد ما پیگیری کردیم. در دوره آجورلو گفتند باید بخشی از قرارداد پرداخت شود. من و علی (پسرم) نیز در این رابطه چند بار پیگیری کردیم. در یکی از جلسات گفتم ۲۳۰ میلیون برای چند سال پیش است و الان رقم قابل توجهی می‎شود. اگر بخواهید همان ۲۳۰ میلیون را بدهید چیزی نمی‎شود و مبلغ بسیار ناچیزی است. قرار شد قراردادی با علی ببندند. چون منصور قراردادی نداشت و بیمه هم نبود قرارداد با علی باعث می‎شد حداقل بخشی از حق و حقوقش را بگیریم. اما این قرارداد هم به جایی نرسید. همه چیز در دلمان ماند. ما عمری با عزت زندگی کردیم و چرا بابت این رقم آن‌قدر دویدیم. هواداران هم مدام به ما می‎گفتند شکایت کنید. ما می‎توانستیم شکایت کنیم و بیشتر از چیزی که حقمان بود بگیریم اما به خاطر هواداران شکایت نکردیم. منصور زندگی‎اش را برای استقلال گذاشت. یک بار یکی از بازیکنان استقلال خانه نداشت. آن زمان منصور از جیب خودش ۲۵ میلیون داد و برای آن بازیکن خانه گرفت. تا چند ماه هم اجاره خانه این بازیکن را می‌داد. 
   
یک مورد هم اکبر میثاقیان بود که گفت از منصور خان ۱۴ هزار تومان گرفت تا ژیان بخرد. 
منصور از این کارها زیاد می‎کرد. علی زمانی شاگرد امیر قلعه‌نویی بود. یک بار که علی را به باشگاه بردم قلعه‎نویی به من گفت منصور خان خودش پول نمی‌گیرد. حالا ما چطور رویمان بشود که از باشگاه پول بگیریم؟ یک سری از افراد مثل قلعه‎نویی شاهد هستند که منصور برای همه خرج می‎کرد. یکی از بازیکنان هم شب بازی با پرسپولیس به منصور گفته بود من خانه ندارم و بازی نمی‌کنم. منصور کار او را هم راه انداخت. شبانه خانه ارث پدری‎اش را برای این بازیکن فروخت. 
   
این بازیکن چه کسی بود؟
نامش را که نمی‎گویم. مسلما منصور هم نمی‎خواهد این جور مسائل مشخص شود. او یک سری چیزها را به من نمی‎گفت چون جنجال راه می‎افتاد. بالاخره من خانم خانه بودم و به من برمی‎خورد. این طور بگویم که استقلال را بیشتر از ما دوست داشت. من یک سری چیزها را از بازیکنان می‎شنیدم. مثلا وقتی از دنیا رفت خیلی‎ها آمدند به من گفتند منصور خان به ما پول می‎داد، شما هم راه او را ادامه بده! همه منصور را دوست داشتند، حتی پرسپولیسی‎ها. الان تنها چیزی که از او برای ما باقی مانده خوشنامی‌اش است. همه همدوره‎ای‎های او و حتی فرزندان همدوره‎ای‎های او به جایی رسیدند اما منصور نه. 
   
یکی دیگر از اتفاقات مهم زندگی مرحوم پورحیدری این بود که به جای تیم‌ملی ناگهان سرمربی استقلال شد. 
من و منصور برای قهرمانی تیم‌ملی فوتبال ایران در جام ملت‎های ۲۰۰۰ برنامه‎ریزی کرده بودیم. من در زمینه فنی نقشی نداشتم اما در بحث تغذیه و فیزیولوژی همیشه به منصور کمک می‎کردم. اما یک شب ناگهان خبر سرمربی شدن منصور پورحیدری در استقلال را از تلویزیون شنیدم. این در حالی است که منصور با صفایی فراهانی توافق لازم برای حضور در تیم‌ملی را هم انجام داده بود. بعدا فهمیدم فتح‎ا…‎زاده با او صحبت‎های لازم برای حضور در استقلال را انجام داده و منصور هم روی هوا زده بود. او آن‌قدر عاشق استقلال بود که چشمان خود را بست. شوک بزرگی در خانه ما به وجود آمده بود. به او گفتم ما برای قهرمانی در آسیا برنامه‎ریزی ‎کردیم. چه شد سر از استقلال درآوردی؟ این موضوع باعث ناراحتی من شد. به او گفتم عقلانی نه، در این زمینه کاملا احساسی فکر کردی. من مطمئنم با تیم‌ملی در آسیا مقام می‎آوردیم. 
   
اتفاق بسیار بزرگ دیگر زندگی منصور پورحیدری آن شکست عجیب مقابل ملوان در نخستین دوره لیگ برتر بود که منجر به از دست رفتن قهرمانی شد. 
بعد از دیدار استقلال و ملوان در سال۸۱ که با شکست استقلال و قهرمانی پرسپولیس در لیگ آن سال همراه بود منصور پورحیدری برای همیشه مربی‎گری را کنار گذاشت. آن باخت فنی نبود و ضربه بزرگی محسوب می‎شد. یکی از تلخ‎ترین روزهای عمر منصور بود. آن همه فراز و نشیبی که ما تجربه کردیم به آن اندازه برای‌مان تلخ نبود. هیچکس پیش‎بینی نمی‎کرد چنین اتفاقی بیفتد. منصور می‎گفت اگر تیم فنی ببازد چیزی نمی‎گویم و همه چیز تقصیر خودم است. اما آن سال برنامه‎های دیگری برایش چیده بودند. تبانی آن شب منصور را زمین زد. تا دو، سه ساعت نمی‎توانست از روی نیمکت بلند شود که به تهران برگردد. منصور هرگز اسم کسی را نیاورد اما این دلخوری برای همیشه با او ماند. برای منصور ثابت شده بود که چند بازیکن خوب بازی نمی‎کنند. هرگز اسمی نیاورد. نمی‎دانم چند بازیکن بودند. به هر حال آن اطمینان وجود داشت که تبانی صورت گرفته است. 
   
تا به حال خواب او را دیده‎‌اید؟
نه، هیچ وقت به خوابم نیامد. یک روز مرحوم بهرام شفیع با من تماس گرفت و گفت خواب منصور را دیده‎ام که لباس آبی بر تن دارد. اما هرگز به خواب من نیامد. 
   
دخترتان عسل الان کجاست؟
عسل چند سال آمریکا بود. الان ایران است. برای تیم‌ملی بسکتبال هم انتخاب شد. مسابقات غرب آسیا و همچنین باشگاهی آسیا هم اعزام شد. الان با باشگاه نفت قرارداد بسته است. عسل الان ۳۲ ساله است و ممکن است آخر راه باشد. 
   
علی چطور؟ 
در مرکز همایش‎های صداوسیما کار می‎کند. یک دختر ۱۲ ساله دارد که مینی‎بسکتبال بازی می‎کند. در خانواده ما ورزش نسل به نسل منتقل می‎شود. 
   
تا به حال احساس تنهایی کرده‎اید؟
بله. بچه‎ها زندگی خودشان را دارند. اما واقعیت را باید بپذیریم. ما که نمی‎توانیم زندگی را متوقف کنیم. 
   
زمانی که علی دایی برکنار شد شما در فدراسیون کفاشیان حضور داشتید. چه کسی علی دایی را برداشت؟
من علی دایی را یک اسطوره می‎دانم. واقعا به او اعتقاد دارم. اما آن زمان تصمیم بر عهده هیات رئیسه بود. زمانی که قرار بود ایشان سرمربی تیم‌ملی شود شبانه جلسه گذاشتند. 
   
ابتدا قرار بود قطبی انتخاب شود اما ناگهان دایی سرمربی تیم‌ملی شد. 
آقای دایی شاید واقعا از طرف وزارتخانه انتخاب شده بود. 
   
چه کسی او از سرمربی‎گری تیم‌ملی برداشت. 
نتیجه نگرفت. وقتی نتیجه نگیری خب ترا برمی‎دارند. 
   
می‎خواهیم بدانیم چه کسی او را برداشت؟
شما خودتان بگویید. کمکم کنید شاید بگویم. 
   
شما در فدراسیون مسئولیت داشتید. آن زمان گفتند احمدی‌نژاد حکم برکناری علی دایی را داده است. 
من فکر نمی‎کنم رئیس‌جمهور تا این اندازه ورود کرده باشد. خودم خوشحال بودم که احمدی‎نژاد به بحث فوتبال بانوان علاقه‎‌مند است. 
   
شما هم مثل خود منصورخان علاقه‎‌مند نیستید رازهای فوتبال را بگویید. 
من می‎خواهم یک کتاب بنویسم. یک کتاب خوب و جامع از آن هفت سالی که در فدراسیون حضور داشتم اما الان عضو هیات رئیسه فدراسیون هستم و نباید این اعتماد را از بین ببرم. 

دوست داشتم گلر باشم
منصور نخستین مربی من بود. بازیکن سابق تاج به شمار می‎رفت. او مدت کوتاهی مربی بانوان بود. سن و سال کمی داشتم. البته بعد از منصور هم مدتی مرحوم دانایی‎فر مربی من بودند. مدتی که بسکتبال بازی کردم مربی بسکتبال به من گفت دیگر فوتبال نرو، تو به درد بسکتبال می‎خوری. خلاصه نگذاشت فوتبال را ادامه بدهم. خودم دوست داشتم گلر باشم ولی زمانی که فوتبال بازی می‌کردم هم پست منصور و مدافع بودم.

این خبر را در ارتباط ورزشی دنبال کنید.

منبع جام جم آنلاین

نوشته های مشابه